آموزش برنامه ریزی
برنامه ریزی به چه معناست؟
برنامه ریزی یعنی انتخاب صحیح هدف و تصمیمگیری در مورد کارهایی که برای رسیدن به آن هدف باید انجام داد. برنامهریزی به سازماندهی بهتر فعالیتها و استفاده بهتر از منابع کمک میکند.
برنامهریزی به معنای فکر و تصمیمگیری دررابطهبا فعالیتها، وظایف، یا پروژهها بهمنظور دستیابی و رسیدن به اهداف خاصی است.
این فرآیند شامل تعیین اهداف، تخصیص منابع، تعیین زمانبندی، تعیین اولویتها، و نظارت بر پیشرفت فعالیتها میشود.
هدف اصلی برنامه ریزی، بهبود کارایی و ترتیببندی فعالیتها بهگونهای است که به دستیابی به اهداف موردنظر کمک کند و از تباهی و هدررفت منابع جلوگیری کند.
چرا بسیاری از ما برنامه ریزی بیزاریم؟
همهٔ ما از اهمیت صداقت میگوییم.
اما بسیاری از ما با جدیت و پشتکار، دروغ میگوییم یا حتی دروغگویی را تئوریزه میکنیم.
نباید احساس کنیم که چون اهمیت یک موضوع برای ما واضح یا بدیهی است و یا اینکه کاملاً با آن موضوع موافق هستیم، به این معنا است که آن موضوع در زندگی واقعی ما هم جایگاه دارد.
این همان چیزی است که کریس آرگریس بهعنوان تفاوت Theory In Mind و Theory In Use موردتوجه قرار میدهد و میگوید که نظریه مورد حمایت با نظریه مورداستفاده تفاوت دارد.
چرا برنامه ریزی صحیح برای موفق شدن ضروری است؟
برنامه ریزی شما را برای آینده مهیا میک ند و کمک میکند متعهدانهتر پیش بروید و سبک زندگیتان را متناسب با مسیرتان تنظیم کنید و جدیتر تلاش کنید تا راحتتر به هدفتان برسید.
- پس هیچ کاری را بدون برنامه و ارزیابی مسیر انجام ندهید.
- لازم است تاکید کنیم که برنامه ریزی فقط اجرای چند تکنیک نیست.
- ما نکات کاربردی را میگوییم. اما یادتان باشد شما باید برنامه ریزی کردن را به جزیی از زندگیتان تبدیل کنید.
- یکی از مهمترین فواید برنامه ریزی این است که از اتلاف وقت شما جلوگیری میکند و باعث میشود کارهای مهم را زودتر انجام دهید.
- درواقع با برنامه ریزی و عمل به برنامه شما بر زمان و کارهایتان تسلط کامل دارید.
اهداف کوتاه مدت چیست؟
اهداف کوتاه مدت یا همچنین به آنها “اهداف جزئی” یا “اهداف میانمدت” گفته میشود، اهدافی هستند که به دستیابی به اهداف اصلی یا بزرگتر کمک میکنند.
این اهداف معمولاً به صورت مخصوص و قابل اندازهگیری هستند و برای تعیین مسیر و برنامه ریزی به منظور دستیابی به اهداف اصلی استفاده میشوند.
مثالهایی از اهداف کوچک شامل موارد زیر میتوانند باشند:
– افزایش فروش ۱۰٪ در مدت یک سال.
– افزایش وزن بدن به میزان ۲ کیلوگرم در یک ماه.
– یادگیری یک مهارت جدید مانند زبان خارجی تا سطح مکالمه به مدت ۶ ماه.
این اهداف کوچک معمولاً بهعنوان مراحل میانی بهمنظور دستیابی به اهداف اصلی بزرگتر تعیین میشوند و به افراد و سازمانها کمک میکنند تا برنامه ریزی کاملتری داشته باشند و بهتدریج به اهداف اصلیشان نزدیکتر شوند.
اهداف بلندمدت چیست؟
اهداف بلندمدت یا همچنین به آنها “اهداف اصلی” گفته میشود اهدافی هستند که از دیدگاه زمانی بلندمدت و معمولاً برای دورههای زمانی معینی مانند چند سال یا چند دهه تعیین میشوند.
این اهداف عموماً بازههای زمانی بلندتر و دورههای زمانی مهمتر را در نظر میگیرند و بهعنوان مقصدهای اصلی و اساسی تعریف میشوند که یک شخص، سازمان یا گروه میخواهند در آینده به آنها دست یابند.
مثالهایی از اهداف بلندمدت شامل موارد زیر میتوانند باشند:
– رشد درآمد سازمان به یک میلیارد دلار در سه سال.
– دستیابی به مقام اول در بازار محصولاتی خاص در ده سال آینده.
– تحقق مأموریتی بزرگ مانند حفظ محیطزیست و کاهش گازهای گلخانهای در چهل سال آینده.
این اهداف بلندمدت بهعنوان راهبردهای اساسی برای تعیین اولویتها و برنامه ریزی های متوسط و کوتاهمدت استفاده میشوند و به کمک میآیند تا به سمت دستیابی به اهداف اصلی و بلندمدت حرکت کنید.
برنامهریزی به چه دردی میخوره؟
برنامهریزی به واقعیتی که میخواهید برای خودتان ایجاد کنید و اهدافی که میخواهید دست یابید، کمک میکند.
اگر برنامهریزی بهدرستی انجام شود و متعادل باشد، میتواند به شما کمک کند تا به بهرهوری بیشتری در زندگی شخصی و حرفهای دست یابید.
در واقع، برنامه ریزی میتواند به شما کمک کند:
1. اهداف را واضح تعیین کنید:
برنامهریزی به شما امکان میدهد تا اهدافتان را بهدقت تعیین کنید و برای دستیابی به آنها راهبردهای مناسبی ایجاد کنید.
2. زمان و انرژی را به بهرهوری استفاده کنید:
با برنامهریزی میتوانید وقت و انرژی خود را به بهترین شکل ممکن به کارهای مهم و اولویتهایتان اختصاص دهید.
3. از تنبلی و پراکندگی جلوگیری کنید:
برنامهریزی به شما کمک میکند از تنبلی و پراکندگی جلوگیری کنید و به تمرکز بیشتری بر روی کارهای مهم برسید.
4. بهبود تعاملات اجتماعی: با برنامه ریزی میتوانید وقت کافی برای تعامل با دیگران و ارتقاء روابط اجتماعی خود داشته باشید.
5. کاهش استرس: برنامه ریزی میتواند به شما اجازه دهد تا به کنترل بهتری بر روی وضعیتها و مسائل خود دست پیدا کنید و از استرس کاهش پیدا کنید.
بنابراین، برنامه ریزی به واقعیت بهبود کیفیت زندگی و کمک به دستیابی به اهداف موردنظر میآید. و به شما کمک میکند تا زندگی بهتری داشته باشید.
چگونه برنامه ریزی کنیم؟
برنامه ریزی هم مانند هر کار تخصصی دیگری، اصول و تکنیکهای خودش را دارد. 3 گام از اصول برنامه ریزی را در ادامه مقاله، به تفضیل مورد بررسی قرار میدهیم.
گام اول
خودتان را بشناسید و هدفگذاری کنید.
اگر هدف مشخصی نداشته باشید و نیازهای خود را بهخوبی ندانید، برنامه ریزی فایدهای ندارد.
خودشناسی در برنامه ریزی خیلی مهم است. باید بدانید زمانتان در طول روز چگونه سپری میشود.
قبل از شروع برنامه ریزی به این سالها پاسخ دهید:
به نظرت چه کارهایی وقتت را تلف میکند؟
انجام چه کارهایی را خیلی دوست داری و حالت را خوب میکند؟
در چه ساعتی از روز حس میکنی انرژی زیادی برای انجام کارهایت داری؟
- ساعت خوابیدن و بیدار شدنت معمولا مشخص و ثابت است؟
فکر میکنی در روز چند ساعت کار مفید انجام میدهی؟
گام دوم
کارهایی که باید انجام دهید را مشخص کنید و زمان انجام هر کار را تخمین بزنید. سپس کارها را به ترتیب مهم بودن و در راستای هدف بودن اولویتبندی کنید.
گام سوم
زمانهای مردهٔ روز را پیدا کنید. مثل ساعتهایی که در رفتوآمد هستید.
شما در این زمانها میتوانید کارهایی را انجام دهید که نیاز به تمرکز زیادی ندارد؛ ولی باید انجام شود مثل چککردن پیامها.
هشت نکته مهم در رابطه با برنامه ریزی اصولی:
اول: از شب قبل کارهای مهمی که فردا باید انجام دهید را در یک لیست بنویسید؛ اما برنامه کلی شما یک یا دوهفتهای باشد.
دوم: از اشتباهکردن در برنامه ریزی نترسید. آنقدر این کار را تکرار کنید تا به یکی از مهارتهای کلیدی شما تبدیل شود.
سوم: داشتن برنامه عملگرایی شما را بیشتر میکند و از اهمالکاریتان میکاهد.
چهارم: برنامه شما باید منعطف باشد حتماً در برنامههایی که میریزید احتمالی را برای شکست در نظر بگیرید و هرگز بیش از تواناییهایتان برنامه ریزی نکنید این کار باعث میشود به برنامه عمل نکند و از برنامه ریزی زده شوید و همیشه حس کنید برنامههایتان عملی نمیشود.
پنجم: یک الگوی زمانی ثابت برای هر روزتان داشتهباشید. نظم در زندگی شما معجزه میکند.
این که هر روز بخواهید تصمیم بگیرید کی از خواب بیدار شوید، هر ساعت چهکار کنید، کی بخوابید، کی ورزش کنید، کی غذا بخورید و… انرژی زیادی از مغز شما میگیرد و مغزتان را خسته و فرسوده میکند.
پس برای این که انرژی مغز را هدر ندهید و آن را صرف امور مهمتری کنید نیاز دارید تا یک نظم اساسی به زندگیتان بدهید.
راهکار: هر روز رأس یک ساعت مشخص که در ابتدا برایتان راحت است، بیدار شوید. روتین صبح خود را مشخص کنید و سعی کنید کارها را به هم زنجیر کنید تا پیگیری آنها راحت باشد. بازههای درسخواندن و استراحتتان را هم مشخص کنید و سعی کنید که ثابت باشد و مدام بازههای درسخواندن و استراحت را تغییر ندهید.
ششم: حتماً در برنامهتان باکسهای جبرانی در هفته در نظر بگیرید این کار باعث میشود به تمام برنامه برسید. و اصل انعطاف در برنامه هم رعایت میشود.
هفتم: از تکنیک قورباغه در انجام تکالیف و ترتیب درسها استفاده کنید. سختترین تکلیف را در ابتدای کار انجام دهید. درسی که کمتر دوستش دارید را در باکس اول مطالعه روز قرار دهید. این کار باعث میشود راحتتر ادامه دهید و خیالتان راحت باشد که مرحله دشوار کار را گذراندهاید.
هشتم: کارها را همزمان انجام ندهید
انجام همزمان چندکار کیفیت شما را کاهش میدهد و موجب دوباره کاری میشود.
کلام آخر:
همکاران مشاور عزیز
برنامه ریزی دارای تنوع زیادی است و ما امیدواریم که با خواندن این مقاله بتوانید به برنامه ریزی صحیحتری دست پیدا کنید و بتوانید مقدمات برنامه ریزی را به دانشآموزان خود بهخوبی آموزش دهید.
– این مقالهای مختصر بود تا شما را دررابطهبا برنامه ریزی آگاه کنیم برای کسب اطلاع بیشتر میتوانید به این مقاله انگلیسی و یا به این دوره های جذاب مراجعه کنید.
-برای مراجعه به دوره ضروریات مشاوره میتوانید از طریق کلیک روی عکس زیر وارد دوره شوید.
دیدگاهتان را بنویسید